کورشکورش، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

بهونه ی زیبای زندگی

نیایش

هستی مامان وبابا چند روز بابا محمد نیست رفته مسافرت شما هم خدا رو شکر بهتر شدی چند روز پیش خاله سارا اومد خونمون وگفت میخواد بره مشهد منم که برای سرما خوردگی شما ناراحت بودم گفتم تا رفتی زیارت 2 رکعت نماز مخصوص کورش بخون تااین دفعه خوب بشه          پریشب خاله سارا برام پیام فرستاد که تو زیارت نیت کردم برای کورش نماز بخون تا اسمت بیار نقاره زدن یکی شفا گرفته بوده هم زمان با نماز سلامتی شما  من یه جورایی شدم تا پیام خوندم   میدونی یاد چه سالی و کجا افتادم؟ مرداد89 مکه بله عزیزم من وبابا محمد رفیم مکه البته شما هم بودی ولی یواشکی هیچ کس نمیدونست فقط خداو فرشته ها میدونستن   من مد...
2 ارديبهشت 1391

مسافرت ودلتنگی

ناناز مامان بابت دیروز معذرت میخوام   دیروز حسابی مشغول بودم باید چمدون بابا محمد وخودمون می بستم اخه من وشما هم میریم خونه مامان لیدا و بابایی که تنها نباشیم خلاصه حسابی مشغول بستن چمدون وتمیز کردن منزل بودم شما هم فقط غر میزدی و بهونه  میگرفتی  بابا محمد هم اومد خونه از بغلش جدا نمیشدی تا از خودش جدات میکرد سریع گریه میکردی من فکر کنم  شما احساس میکنی چند روز بابا محمد پیشت نیست        همه کارم که تموم شد  سه تایی اماده رفتن شدیم  بابا محمد هم ناراحت بود که چند روز ما رو نمی بینه اخه ٢٠ روز کم نیست منم عکسات تو دوربین پاک نکردم تا بابا محمد هر موقع خواست ببینه  وای لحظه خ...
1 ارديبهشت 1391